شهریار

آمد که بگیرد ز علی نقطه ی ضعفی

بیچاره ندانست علی نقطه ندارد

ٍٍشهریار

اگه عروسکمو بهت بدم...

دخترک زل زده بود به خاک شلمچه...

گفت..

شلمچه؟؟اگه عروسکمو بهت بدم بابامو بهم میدی؟؟:((

پ.ن-قدیمی اما پر از درد

چشم چرانی ..

عجیب اما واقعی!!

یک جور زدند از دو زانو افتاد

یک جور زدند از دو زانو افتاد

یا فاطمه گفت و روی پهلو افتاد

از شدت ضربه سر فقط باز نشد

چه فاصله ای بین دو ابرو افتاد

رمضان بین الطلوعین زندگی است

رمضان بین الطلوعین زندگی است 

قافل شوی

غبار قافله اشک ریزانی راه می اندازد که ببین...

خون..سرفه ی خشک...درد..بیمارستان

خون...سرفه ی خشک...درد...بیمارستان

ایینه ای از نبرد...بیمارستان...

پیچید صدای ضجّه ی شیرزنی

یک خط کشیده...مرد...بیمارستان...

اخر بشر که همسر زهرا نمی شود

ادم که نه...

بشر که نه ..

پس کیست این علی؟؟؟

اخر بشر که همسر زهرا نمی شود

هوهوی ذوالفقار تو...

دشمن به ضجه گفت که ای مرتضی بس است

هوهوی ذوالفقار تو کر میکند مرا

پشت در کلاس فقط گفته ای و من..از درس انتظار تو املاء نوشته ام

در دفترم هزار معما نوشته ام

یعنی که باز نام شما را نوشته ام

خورشید پشت کوه ببین دفتر مرا

امشب هزار مرتبه فردا نوشته ام

هر چند مرده ام به امید کمی نفس

این نامه را برای مسیحا نوشته ام

اصلا قبول دیر رسیدم سر کلاس

اما اجازه!مشق شبم را نوشته ام

عمریست روی تخته سیاه نگاه من

تصمیم نه که غیبت کبری نوشته ام

پشت در کلاس فقط گفته ای و من

از درس انتظار تو املاء نوشته ام

جان مرا بگیر و بیا من در این غزل

خود را برای روز مبادا نوشته ام

از عمق چشم هام تمام مرا بخوان

من نامه ای بلند ولی نانوشته ام

زنگ کلاس..بغض تو..موضوع انتظار

از جمعه های غم زده انشاء نوشته ام

اقا ببخش در ورق خیس زندگیم

خطم بد است و باز شما را نوشته ام

سرتاسر حروف الفبات شعر بود

اقا نگو بدون حروف الفبا نوشته ام

بیرون بیا بهتر ببینمت بانوی پشت بوم نقاشی

بیرون بیا بهتر ببینمت

بانوی پشت بوم نقاشی

در روز روشن از چه میترسی؟

میترسی ازاین که خودت باشی؟

بی حجابی-معضل بی حجابی-حجاب-دختر چادری-دختر چادری زیبا-دختر بی حجاب-داف