در دفترم هزار معما نوشته ام
یعنی که باز نام شما را نوشته ام
خورشید پشت کوه ببین دفتر مرا
امشب هزار مرتبه فردا نوشته ام
هر چند مرده ام به امید کمی نفس
این نامه را برای مسیحا نوشته ام
اصلا قبول دیر رسیدم سر کلاس
اما اجازه!مشق شبم را نوشته ام
عمریست روی تخته سیاه نگاه من
تصمیم نه که غیبت کبری نوشته ام
پشت در کلاس فقط گفته ای و من
از درس انتظار تو املاء نوشته ام
جان مرا بگیر و بیا من در این غزل
خود را برای روز مبادا نوشته ام
از عمق چشم هام تمام مرا بخوان
من نامه ای بلند ولی نانوشته ام
زنگ کلاس..بغض تو..موضوع انتظار
از جمعه های غم زده انشاء نوشته ام
اقا ببخش در ورق خیس زندگیم
خطم بد است و باز شما را نوشته ام
سرتاسر حروف الفبات شعر بود
اقا نگو بدون حروف الفبا نوشته ام